فرم شهر پایدارفرم شهر از تمامی عناصر و اجزای کالبدی قابل رویت شهر شکل می پذیرد و متشکل از عناصر طبیعی و مصنوع بوده، تبلور فضایی و شکلی فعالیت های جوامع است. فرم شهر ماهیتی ترکیبی و سه بعدی دارد که نه تنها در سطح، بلکه در حجم نیز تجسم می یابد. کوچکترین اجزا و عناصر این ترکیب در چارچوب عناصر مصنوع انسان، ساختمان ها، شبکه راه ها، فضاهای باز و تاسیسات شهری هستند. محیط طبیعی نیز با عناصر عمده ای مثل زمین و ناهمواری های آن، جریان های آبی و پوشش گیاهی در چگونگی و فرم ترکیب عناصر کالبدی دخالت دارند. هر کدام از عناصر شهر که به منزله یک سلول شهری هستند، به تنهایی فرم ویژه خود را دارند و ترکیب مجموعه ای از آنها نیز به پدید آمدن فرم شهری منجر می شود. طرح موضوع شکل یا فرم شهری پایدار، عمدتا مربوط به دهه 1990 و زمان برگزاری کنفرانس ریو در برزیل در سال 1992 است که به تدوین و تصویب قطعنامه زمین (دستورکار 21) انجامید.در مورد فرم شهر و توسعه پایدار دو نظریهعمده مطرح است؛ نظریه اول این ایده را تشریح می کند که با فشرده سازی (Compactness) شهرها و افزایش تراکم همراه با اعمال کاربری مختلط (Mixed-use) می توان شهرها را به سمت توسعه پایدار هدایت کرد. در مقابل نظریه دیگری هم مطرح شد که در برابر نظریه شهر فشرده قرار می گرفت و آن اینکه با اعمال تراکم کم و توسعه گسترده (Urban Dispersal) می توان به فرم شهری پایدار دست یافت. مفاهیمی چون توسعه شهری یا مسکونی با تراکم پایین Low Density، Low-Rise developmen، طبقات کم یا شهر گسترده برای تشریح این نظریه ساخته شدند.... این هر دو استراتژی مربوط به کشورهای اروپایی یا آمریکایی است.به طور کلی وقتی صحبت از شهر پایدار می شود، مکان یا شهری مدنظر است که بتواند معیارها را به درستی و با حداکثر ظرفیت و توان پاسخگو باشد.شهرهایی چون رم، بارسلون، پاریس، آمستردام، لندن و... که بیشترین سرزندگی و روحیه فعالیت شهری و تعاملات اجتماعی و جذب توریست را دارند و در عین حال کمترین مصرف سوخت های فسیلی برای مصارف وسایط نقلیه موتوری و حمل و نقل را دارا هستند، از نمونه شهرهای فشرده اند. شهرهای حومه گسترده آمریکا و استرالیا از جمله شهرهای گسترده هستند زیرا که در این کشورها زمین و استفاده از آن با محدودیتی روبه رو نیست.
شهر تهران را در برخی از ابعاد (از نظر تراکم و کاربری زمین) می توان در زمره نمونه های شهرهای فشرده قرار داد؛ لکن به هیچ وجه نمی توان آن را شهری پایدار دانست. توسعه شهری زیاد، افزایش حجم ترافیک موتوری، افزایش میزان آلودگی، روند رو به رشد خطر مرگ و جراحت بر اثر ترافیک، مصرف بی رویه سوخت های فسیلی، عدم اختلاط اجتماعی، فقدان فضاهای مطبوع و... دلایل این مدعا هستند. به نظر می رسد با اتخاذ مواضع تلفیقی از هر دو نظریه، یعنی محدود کردن توسعه شهر، تجدید حیات شهر، افزایش کیفیت زندگی و پشتیبانی از عدم تمرکز متمرکز همراه با افزایش مشارکت مردم در تصمیم گیری ها بتوان به پایتخت، فرم شهری پایداری بخشید.
http://planning.mashhad.ir/index.php?module=cdk&func=loadmodule&system=cdk&sismodule=user/content_view.php&cnt_id=10552&ctp_id=112&id=8&sisOp=view
نظرات شما عزیزان:
نویسنده: mannane
׀ تاریخ: سه شنبه 30 آبان 1391برچسب:,
׀ موضوع: <-PostCategory->
׀
درباره وبلاگ
به وبلاگ من خوش آمدید
ما همه سرنشينان يك كشتي هستيم؛ كشتي جهان كه گهواره و محل زيست و پرورش انسان است و اين نقش يگانه را براي خود حفظ كرده است. اما جنگ و تخريب طبيعت و محيط زيست دو تهديد اصلي براي اين كشتي و آينده بشريت محسوب مي شود. تهديداتي كه ريشه در تمايلات منفي دروني، فزون خواهي و برتري جويي بشر دارند و هر يك به تنهايي يا با هم مي توانند آينده دشوار و تاريكي را براي جوامع انساني رقم زنند. همانگونه كه تاكنون صدمات و ضررهاي جاني و مالي فراواني را بر بشريت تحميل كرده اند.