Environmentalist

Environmentalist


يوز


حقوق حيوانات، گذار از خودپسندي و ديالکتيک تاريخ
ابتدا: به عنوان يک زيستمند انسان از ابتدا با حيوانات همزيستي داشته است. همزيستي به معناي اکولوژيک آن، اينکه از گوشت حيوانات انسان سدجوع ميکرده و با پوستشان تن برهنه خود را مي پوشانده است.

اگر فسيل کشف شده در آفريقا را ملاک قرار بدهيم ميتوان گفت اين ماجرايي است يک ميليون ساله. اما اگر اهلي شدن حيوانات را نقطه آغاز برقراري رابطه عاطفي بين انسان و حيوانات بدانيم آن وقت حداکثر بايد چهار هزار سال به عقب برگرديم. زماني که اولين سگ توسط انسان اهلي شد. از آن زمان تاکنون وجهي عاطفي و فراجسماني براي حيوانات قائل بودن کمابيش در همه اديان و آيين هاي بشري وجود داشته، به خصوص در اديان شرق آسيا که گاه حتي کار به پرستش حيوانات هم مي رسيده است. با اين وجود صحيت از حقوق حيوانات يک امر جديد است و ريشه در تفکر جديد دارد. تفکري که بر خلاف آموزه هاي شرقي براي انسان جايگاهي بس فروتنانه در عالم خلقت قائل است و حيوانات را نه از جهت نفعي که براي انسان دارند، بلکه از آن جهت که في حد ذاته ارزشمندند واجد حق حيات ميداند. البته رگه هايي از اين تفکر در آيين هاي ايران باستان ديده مي شود، مثلا طبيعتگرايي محض شاهنامه که در ابياتي اينچنين رخ مي نماياند: سياه اندرون باشد و سنگدل/ که خواهد که موري شود تنگدل . . و يا: ميازار موري که دانه کش است/ که جان دارد و جان شيرين خوش است.
بعد: اما گروهي اعتقاد دارند رعايت حقوق حيوانات اساسا يک مرحله اجتماعي مابعد حقوق بشري است. حقوق بشر به مفهوم مدرن آن. يعني جامعه مدرن اگر در زمينه رعايت حقوق فردي به الزام تام نرسيده بود براي حيوانات ارزش ذاتي و نه فقط ابزاري قائل نمي شد. حتي گفته مي شود اين گذار اکنون به مرحله رعايت حقوق جمادات و اشياء رسيده است. يعني جامعه مدرن به تدريج حقوق ذاتي براي کوهها و رودخانه ها و صخره ها هم فارغ از نفع يا ضرري که براي انسان دارند خواهد رسيد. بر اين مبنا مي توان مراحل گذار از خودپسندي تارخي و عمدتا شرقي بشر را اينگونه برشمرد: از رعايت حقوق فقط يک قشر برگزيده از انسانها به رعايت حقوق همه انسانها فارغ از نژاد و جنسيت و مرام آنها- از رعيت حقوق انسانها به رعايت حقوق حيوانات- و از رعايت حقوق حيوانات به رعايت حقوق اشياء و جمادات. جالب است بدانيم که سي درخت در مسير توسعه يکي از بخشهاي اصلي فرودگاه فرانکفورت قرار دارد. طبق قانون کنوني آلمان اين سي درخت نمي توانند قطع شوند مگر اينکه مردم ساکن در فرانکفورت موافقت خود را در يک رفراندوم رسمي اعلام کنند. يازده سال است که هر سال با هدف جلب رضايت شهروندان اين رفراندوم از نو برگزار مي شود اما با توجه به راي کماکان منفي مردم سي درخت موصوف همچنان برجا مانده و بخش مهمي از طرح توسعه بزرگترين فرودگاه جهان نيز همچنان معوق مانده است. البته که در جهان غير مدرن اينگونه رفتار نمي شود.
سرانجام: بنا به آنچه که بارها نهادهاي فرهنگي منتسب به سازمان حفاظت محيط زيست و سازمان جنگلها و مراتع اعلام کرده اند بيش از نودونه درصد مطالبات مردم از اين دو سازمان از جنس تخريب و تصرف است. يعني مردم تقاضا دارند اين دو سازمان به آنها اجازه تخريب و تصرف طبيعت را بدهد و برعکس تقاضاي حفاظت و پاکسازي کمتر از يک درصد از مطالبه مردم از اين دو سازمان است. گفته مي شود که مشکل ريشه اقتصادي دارد. به هر حال درآويختن با طبيعت از ديرباز يکي از راههاي سدجوع بوده است. با اين وجود بر مبناي آنچه که گفته شد به نظر مي رسد جان ماجرا برخاسته از يک نوع جهان بيني بومي است: حيوانات و طبيعت فقط از جهت نفعي که براي انسان دارند محترمند و اگر اين نفع لطمه نمي خورد هر استفاده يي از طبيعت و هر رفتاري با حيوانات مي تواند مجاز باشد. گذار از اين مرحله، فقط با چاپ بروشور و انتشار تصاوير توله خرسهاي مجروح سميرمي ممکن نيست. شايد يک جور ديالکتيک پيچيده تاريخي است که به هر حال بايد طي شود. طبق همان روالي که در فراز پيشين ذکر شد.
دکتر ناصر کرميhttp://www.iren.ir/Nsite/FullStory/?Id=7727



 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نویسنده: mannane ׀ تاریخ: سه شنبه 4 مهر 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

CopyRight| 2009 , mannane.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By:
NazTarin.Com