زمانی که علی لاریجانی در مقام رییس مجلس شورای اسلامی در 21 مرداد 1388، قانون جنجالی ایمنی زیستی جمهوری اسلامی ایران را سرانجام برای اجرا به رییس جمهور ابلاغ کرد؛ بسیاری از مخالفان این قانون همچنان ناباورانه و نگران به پیامدهای آن چشم دوخته بودند (حتی خبرگزاری محیط زیست ایران در آن زمان، این ماجرا را داغترین خبر محیط زیستی خود نامید و از یک افشاگری بزرگ خبر داد). در حقیقت، هر چند از بکارگیری محصولات تراریخته در دنیا که با دستکاری ژنتیکی ساخته میشوند) موسوم به Genetically modified Organism یا GMOs) حدود 15 سال میگذرد، اما منتقدین این روش بر این باورند که چنین زمان اندکی هرگز پاسخگوی بررسی دقیق آثار درازمدت این دستکاریها بر روی سلامت مصرفکنندگان و جهشهای ژنتیکی ناخواسته نیست.
اینک، امّا انتشار یک گزارش علمی توسط گروهی از دانشمندان فرانسوی در هفته گذشته، سبب شد تا بار دیگر مخالفتها نسبت به فراگیرترشدن استفاده از چنین روشهایی در جهان افزایش یابد. بر بنیاد آزمایشهای اخیر که نتایج آن روز چهارشنبه گذشته – 29 شهریور 1391 – در بسیاری از مجلات علمی، روزنامهها و خبرگزاریهای معتبر جهان منتشر شد، تأیید گردید که مصرف محصولات غذایی اصلاح شده از نظر ژنتیکی یا همان محصولات تراریخته، میتواند برای سلامتی انسانها خطرناک باشد. زیرا دانشمندان فرانسوی با تکیه بر یک سری آزمایشهای گسترده بر روی موشهای آزمایشگاهی، نشان دادند که مصرف تراریختهها به تولید تومور و خرابی دستگاههای داخلی بدن میانجامد.
به دنبال انتشار این گزارش، گروه پرشماری از فرانسویها و دیگر مردم ساکن در اروپا، در همان روز در مقابل پارلمان اروپا به تولید مواد غذایی تراریخته و شرکتهای وابسته به آن اعتراض کردند. نکتهای که حیرت نگارنده را از میزان نفوذ رسانههای گروهی در اروپا در بین مردم و درصد قابل توجه خوانندگان روزنامه برانگیخت! چرا که متأسفانه هرگز فکر نکنم با درج چنین خبری در همهی روزنامههای تهران هم، بتوان شاهد کوچکترین اعتراضی در همان روز و در مقابل صحن بهارستان یا سازمان حفاظت محیط زیست باشیم! کیست که نداند چرا اینگونه است؟
بگذریم ...
آنچه که نگارنده در صدد هشدار آن است، یادآوری یک رخداد تاریخی مربوط به دهههای میانی قرن بیستم است؛ زمانی که توماس بورولوگ، معروف به پدر انقلاب سبز در کشاورزی، پیروزمندانه و سرخوشانه اعلام کرد با بکارگیری انواع مختلفی از مواد سمی و آفتکش (مانند د.د. ت) میتوان غذای کافی برای همهی مردم ساکن در کره زمین فراهم کرد و کابوس مالتوس را برای همیشه به خاطرهها سپرد. لیکن چند دهه بعد ثابت شد که مصرف د.د.ت و بسیاری از آن آفتکشها، بیشتر از آن که آینده زندگی در کره زمین را روشن کنند، تیره و تار میکنند. به نحوی که اینک سالهاست مصرف چنین سمومی در کشاورزی ممنوع شده و روشهایی چون بیخاکورزی توصیه میشود. در مورد محصولات تراریخته هم، شاهد شنیدن شعارها و جملاتی بسیار شبیه بورولوگ بودهایم؛ شرکتهای تولید کننده این محصولات مشکوک، با قاطعیت از کیفیت مطلوب محصولاتشان خبر داده و آن را یگانه راه مقابله با تهدیدات امنیت غذایی معرفی کردهاند؛ به نحوی که هماینک در ایالات متحده آمریکا بیش از 62 میلیون هکتار از اراضی به کشت چنین محصولاتی نظیر سويا ، ذرت ، پنبه ، كلزا و برنج اختصاص یافته است؛ رقمی که در آرژانتین به حدود 21 میلیون هکتار، برزیل 15 ميليون هكتار، هند 7 ميليون هكتار، كانادا 6 ميليون هكتار و چين 4 ميليون هكتار میرسد . محصولاتی که با افتخار از صفت مقاومت به علفكش در كنار صفت مقاومت به آفات در آنها یاد میشود و قرار بوده در ایران هم دست کم نیم میلیون هکتار از وسعت اراضی کشاورزی به تولید آنها اختصاص یابد.
گاه با خود میاندیشم: این همه سرعت برای افزایش شمار آدمها و فراهم کردن غذا به هر بهایی و با هر کیفیتی در کره زمین برای چیست؟ آیا بهتر نیست به جای تأمین غذا با چنین کیفیت تردیدآمیزی برای دهانهای پر شمار ِگرسنه، بکوشیم تا با کاهش نرخ زاد و ولد در کره زمین، زندگی با کیفیتتری را برای همگان تحقق بخشیم؟ آیا این به عدالت نزدیکتر نیست؟
منبع: http://darvish100.blogfa.com/post-2247.aspx
نظرات شما عزیزان:
|