Environmentalist

Environmentalist


تعاريف مربوط به تالاب‌ها

در تفكر عام هر جا كه كمي آب جمع شده ورفت و آمد به سهولت در آن صورت نپذيرد باتلاق يا مرداب گفته مي­شود در حاليكه تالاب داراي تعريف علمي بوده و ارزش­هاي بسياري دارد. كلمه تالاب از نظر لغوي معادلWetland (زمين­هاي خيس) بكار برده مي­شود و از دو كلمه تال و آب تشكيل شده است. كلمه تال در زبان هندي به معني آبگير است ولي چگونگي وارد شدنش به زبان فارسي و قرار گرفتن آن در كنار آب به طور دقيق مشخص نيست. در فرهنگ دهخدا كلمه كول يا كولاب معادل تالاب بكار رفته است، يا تال را نوعي نبات پيچيده جنگلي (دار دوست)  گفته اند(ثابتي 1355)، ولي تال به معناي رشته نيز مي­باشد و چون تالاب معمولاً به صورت رشته­رودها و نهرهاي بهم پيوسته مي­باشد، بكارگيري آن همراه با آب مي­تواند معادلWetland  باشد كه همان زمين هاي خيس است. بهرحال براي تالاب تعريف­هاي مختلفي صورت گرفته است كه از بين آنها تعريف بيان شده توسط كنوانسيون رامسر در جهان پذيرفته شده است.

تالاب‌ها داراي سيماي بسيار متفاوتي در طبيعت بوده و وجود آب ساكن، خاك هيدرومورف و گياهان تطابق يافته و يا مقاوم به خاك‌هاي غرقابي، از مهم‌ترين ويژگي‌هاي آنهاست. با اين وجود با توجه به شرايط هيدرولوژيكي بسيار متفاوتي كه دارند و از سراب حوضه‌ها شروع شده و تا آب‌هاي عميق ادامه دارند و همچنين با توجه به ابعاد متفاوت، موقعيت‌هاي جغرافيايي مختلف و اثر انسان روي آن‌ها، نمي‌توان بطور دقيق آنها را تعريف نمود. بنابراين نخستين سئوالي كه مطرح مي‌گردد آنست كه: تالاب چيست؟

تعريف تالاب از اين رو مشكل است كه بيش از آن كه به مسائل علمي توجه شود مسائل سياسي مورد استفاده قرار مي‌گيرد. هنگامي كه در يك تالاب بزرگ، بهره‌برداران مختلفي وجود دارند كه به آن، از منظر اقتصادي مي‌نگرند و زماني كه جوامع بشري متوجه ارزش‌هاي والاي تالاب‌ها شدند سعي در تعيين محدوده آن و مناطق اثرگذار روي آن (حوضه آبخيز) نمودند و آن را وارد قوانين و مقررات كشوري كردند تا از نابودي آن جلوگيري شود.

در قرن نوزدهم و نيمه اول قرن بيستم ميلادي هنگامي كه زهكشي تالاب‌ها و تبديل آن‌ها به كاربري‌هاي ديگر امري عادي بود تعريف تالاب اهميت چنداني نداشت چون براي آن ارزشي قائل نبودند ولي از دهه 1970 به بعد كه اهميت تالاب‌ها در سطح جهان مطرح شد، نياز به داشتن تعريف دقيق از تالاب‌ها نيز احساس گرديد تا بتوان مشخص نمود كه چه مناطقي را مي‌توان تالاب ناميد. اين نتيجه بدست آمد كه تعريف تالاب بسيار با اهميت تر از تعريف هر اكوسيستم ديگري مي‌باشد و سياست دولت‌ها در برخورد با مسئله مديريت تالاب‌ها، بستگي به اين تعاريف خواهد داشت.

يك باتلاق شور ساحلي(مانند تالاب شادگان در خوزستان) با پديده هاي ظاهري ناشي از جذر و مد آب و يا يك درياچه كم عمق با پوشش گياهي ويژه در اطراف آن(مانند درياچه پريشان) تصاوير مشخصي از تالاب‌ها را ارائه مي‌دهند و در تشخيص انها اشتباهي صورت نخواهد گرفت، درحاليكه در موارد ديگر اشكال تالاب براحتي قابل تفكيك و تميز نيستند، مثل چمنزارهاي مرطوب يا پيت لندها (تالاب گندمان در چهارمحال و بختياري).

تمامي اين تالاب‌ها در بعضي ويژگي‌ها مشترك مي‌باشند. تمامي آنها داراي آب كم عمق بوده  و يا خاك اشباع از آب دارند، در تمامي آنها مواد آلي گياهي تجمع يافته و به آهستگي تجزيه مي‌شوند و همگی داراي گونه‌هاي مختلف گياهي و جانوري بوده كه با شرايط غرقابي تطابق دارند. از اين رو براي تعريف تالاب‌ها مي‌توان گفت كه تالاب‌ها اغلب داراي سه ويژگي زير مي‌باشند:

- داراي آب در سطح و يا در منطقه ريشه دواني هستند.

- داراي خاك ويژه و متفاوت از خاك مناطق اطراف مي‌باشند(خاك‌هاي هيدرومورف)

- داراي گياهان آبدوست (هيدروفيت) بوده كه خود را با شرايط غرقابي تطبيق داده‌اند و برعكس، در آنها گياهان حساس به غرقاب شدن ديده نمي‌شود.

با وجود اين، نمي‌توان تنها با تركيب سه عامل بالا، نسبت به تعريف تالاب‌ها اقدام نمود زيرا ويژگي‌هاي ديگري نيز وجود دارند كه عبارتند از:

- هر چند آب در تالاب‌ها حداقل در بخشي از سال وجود دارد ولي عمق و مدت آن از تالابي به تالاب ديگر و از سالي به سال ديگر بسيار متفاوت است. بعضي از تالاب‌ها(مانند تالاب انزلي) همواره داراي آب بوده درحاليكه در بعضي‌ دیگر(مانند كفه‌هاي نمكي در مناطق بياباني و يا تالابهاي هامون در سيستان) تنها مدت كوتاهي در سطح و يا حتي در زير سطح آبگيري مي‌شود. همچنين با توجه به تغييرات سطح آب از فصلي به فصل ديگر و از سالي به سال ديگر، تعيين محدوده تالاب‌ها نمي‌تواند تنها بر اساس آب موجود در آن تعيين شود.

- تالاب‌ها اغلب حد فاصل بين آب‌هاي عميق و سراب حوضه‌ها مي‌باشند و در نتيجه برخوردار از هر دو سيستم هستند. اين موقعيت اكوتوني باعث شده تا بعضي از دانشمندان براي آن هويت جداگانه‌اي قائل نباشند و آن را جزو يكي از سيستم‌هاي خشكي و يا آب‌هاي عميق بدانند هر چند بسياري از دانشمندان ويژگي‌هايي را براي تالاب‌ها بيان مي‌كنند كه نه در سيستم خشكي و نه در سيستم آب‌هاي عميق نمي‌توان سراغ داشت.

از لحاظ تغذيه آب، تالابها به چهار دسته تقسیم مي شوند. چنانکه در شکل(2) نشان داده شده  تالاب ها از نظر منبع تغذیه آب به صورت زیر طبقه بندی می شوند:

1-    تالاب عمدتا تحت تاثیر آبهای سطحی است.

2-    تالاب عمدتا تحت تاثیر آب زیرزمینی است.

3-    تالاب تحت تاثیر جزر و مد است.

4-    تالابهای جنگلی مناطق بارانی

 

شکل(2): حالت های مختلف تغذیه آب تالابها

 

- گونه‌هاي موجود در تالاب شامل گياهان، جانوران، ميكروب‌ها و طيف و دامنه‌اي از موجودات تطابق يافته با شرايط مرطوب یا خشک بطور اختیاری(faculative)، تا آنهایی که تنها در شرایط مرطوب بطور اجباري (obligate) زندگي مي‌كنند را دارا مي‌باشند و در نتيجه استفاده از آنها به عنوان شاخص‌هاي تالاب (Wetland indicators) مشكل است.

بطوركلي در یک سایت تالابی نسبتا“ دست نخورده، می توان گیاهان را مهم ترین عامل برای تشخیص مرز تالاب به حساب آورد. اگر این گیاهان از نوع گیاهان پرستار تالابی باشند احتمال این که منطقه تالابی باشد بسیار است.

گیاهان پرستار نقش تغذیه کننده و پناهگاه جانوران تالاب را بازی میکنند و بطور کلی در سه حالت زیر دیده می شوند:

- گیاهان آبزی مانند نی ، لویی ، جگن و بوته برنج

- گیاهان کنار آبزی مانند حرا و چندل

- گیاهان سطح آب مانند لاله تالابی

اگر بیش از 50 درصد گیاهان منطقه ای  از نوع گیاهان پرستار تالابی طبیعی و یا کاشته شده باشند ، آنگاه آن منطقه با معیارهای تالاب مطابقت دارد.

- تالاب‌ها داراي اندازه‌هاي مختلف بوده كه از يك سطح مرطوب و چمنزار مرتعي چند هكتاري و يا درياچه‌هاي كم عمق حدود يك هكتار شروع و به چند صد هزار هكتار مي‌رسد. هر چند اين طيف وسيع مساحت منحصر به تالاب‌ها نيست ولي مسئله مقياس همواره براي بحث حفاظت از آنها مطرح مي‌باشد و وارد جنبه‌هاي حقوقي مي‌گردد. تالاب‌ها مي‌توانند در اندازه بزرگ، به تدريج نابود شوند و يا در اندازه كوچك در يك زمان كوتاه نابود گردند. اما آيا بايد تخريب را به‌طور تجمعي و در طول زمان (Cumulative loss) در نظر گرفت و يا حساس به تخريب‌هاي آني ولي در مقياس كوچك بود؟

- موقعيت تالاب‌ها مي‌تواند خيلي گسترده باشد به‌طوري كه از تالاب‌هاي داخلي(inland wetlands) تا تالاب‌هاي ساحلي(coastal wetlands) و مناطق شهري و غيرشهري پراكنده مي‌باشند. با وجود آنكه اكوسيستم‌هاي زيادي مانند جنگل‌ها و يا درياچه‌ها چنين ساختار و عملكردي دارند، ولي تفاوت اساسي بين انواع تالاب‌ها مانند باتلاق‌هاي شور ساحلي، چاله‌هاي ماندابي داخلي و مناطق پوشيده از جنگل وجود دارد. در مناطق غيرشهري، تالاب‌ها در ارتباط با اراضي كشاورزي، مرتعي و جنگلي بوده؛ درحاليكه در مناطق شهري، تالاب‌ها در معرض اثرات شديد فاضلاب‌هاي ورودي به آنها و تغييرات هيدرولوژيكي مي‌‌باشند.

- وضعيت تالاب(Wetland condition) يا درجه‌اي كه تالاب تحت تأثير عوامل انساني قرار دارد از يك منطقه به منطقه‌اي ديگر و از يك تالاب به تالابي ديگر متفاوت است. بسياري از تالاب‌ها مي‌توانند به آساني زهكشي شده و توسط دخالت انسان به اراضي خشك تبديل گردند. همچنين تغيير وضعيت هيدرولوژيكي و افزايش رواناب در سراب حوضه‌هاي آبخيز ناشي از تخريب پوشش گياهي و خاك و يا آبياري زياد مي‌تواند باعث توسعه تالاب‌ها در مناطقي گردد كه پيش از آن جزو اراضي خشك محسوب مي‌شدند. آبياري بيش از اندازه در دشت مغان در شمال استان اردبيل و تغيير وضعيت هيدرولوژي (altered hydrology) نمونه بارزي از اين موضوع است.

در اين زمينه تعيين محدوده و حريم تالابها نقش مهمي دارد. حریم اکولوژیکی تالاب مطابق شکل(3) شامل مرز تالاب باضافه زیستگاههای بلافصل حاشیه ای و مرتبط با آن می باشد. برای تعیین حریم اکولوژیکی تالاب علاوه بر مطالعات پوشش گیاهی و خاک که در تعیین مرز تالاب کاربرد دارد ، بررسی زیستگاهها و قلمرو حیوانات نیز صورت میگیرد.

شکل(3):  حریم اکولوژیکی تالاب شامل مرز و زیستگاههای بلافصل تالاب می گردد.

 

از آنجا كه تالاب‌ها مي‌توانند به سادگي تغيير يابند اغلب مشكل خواهد بود بتوان آنها را پس از تخريب و تغيير شكل شناسايي نمود. در اين مورد براي نمونه مي‌توان تالاب‌هايي را نام برد كه سال‌هاست زير كشت قرار دارند (تالابهاي دشت مغان در اردبيل و جلگه رودخانه هاي دز و كرخه و كارون در خوزستان نمونه‌اي از اينگونه تالاب­های دگرگون شده در سال‌هاي اخير هستند).

بر اساس تعريف R.L.Smith ، «تالاب‌ها نيمه‌ راه جهاني بين اكوسيستم‌هاي خشكي و آبي بوده و نمايشگاهي از ويژگي‌هاي هر يك از آنها مي‌باشند». به عبارتي ديگر، تالاب‌ها بخشي از مسير ممتد بين سراب حوضه‌ها و آب‌هاي عميق را تشكيل مي‌دهند.

مشاهده مي‌شود كه در بسياري از تعاريف، حد بالا و پايين تالاب‌ها بطور كلي مشخص مي‌باشد. مشكل اصلي در تعريف محدوده خود تالاب بروز مي‌كند كه داراي شرايط مرطوب‌ تر و يا خشك تر مي‌باشند. به عبارتي ديگر از محدوده مرطوب تا كجا بايد بالاتر رفت كه ديگر آنرا محيط تالابي ندانيم و از سوی ديگر در محيط‌هاي دريايي و درياچه‌هاي بزرگ، چقدر مي‌توان جلو رفت تا بگوييم كه محيط تالابي را ترك نموده‌ايم. آيا يك توده شناور گياهي مي‌تواند محدوده تالاب را تعيين كند؟

احتمال سيل‌گيري و غرقاب شدن، متغيري است كه باعث تعاريف ضد و نقيضي از تالاب‌ها شده است. در بعضي از طبقه‌بندي‌ها، جنگل‌هاي پهن برگ دشتي را كه بطور فصلي غرقاب مي‌شوند جزو تالاب‌ها مي‌دانند درحاليكه در ساير طبقه‌بندي‌ها، اين نوع جنگل‌ها از فهرست تالاب‌ها حذف شده‌اند چون سطح آنها در مدت زيادي از سال، خشك مي‌باشد. با اين وجود لازم است تعريف مشخصي از تالاب صورت گيرد تا بتواند نيازهاي دانشمندان، برنامه‌ريزان و مديران را برطرف نمايد.

دانشمندان علم تالاب مايل هستند تعريف قابل انعطاف و دقيقي را داشته باشند كه طبقه‌بندي و نحوه دخالت و تحقيقات را امكان‌پذير نمايد. از سوي ديگر، مديران و برنامه‌ريزان تالاب‌ها، كه با مسائل حقوقي و تدوين مقررات روبرو مي‌باشند تا از نابودي و تغيير آنها جلوگيري نمايند، نياز به تعاريف روشن با محدوده‌هاي دقيق قانوني دارند. با توجه به نيازهاي متفاوت اين دو گروه، تعاريف مختلفي نيز براي تالاب ارائه شده است.

در زير، انواع تعاريف ارائه شده در مورد تالاب‌ها بيان مي‌گردند:

- تعريف تالاب در بخش‌نامه شماره 39 (circular 39) آمريكا

يكي از تعاريف قديمي واژه تالاب كه هنوز نيز توسط هر دو گروه دانشمندان و مديران مورد استفاده قرار دارد تعريف ارائه شده توسط سازمان شيلات و حیات وحش آمريكا(Fish and wildlife service، 1956) مي‌باشد كه به نام بخش‌نامه شماره 39 معروف شده است:

«واژه‌ تالاب به مناطق پستي اطلاق مي‌شود كه توسط آب كم عمق دائمي و يا موقتي پوشيده شده و شامل (marshes)، (swamps)، (bogs)، (wet meadows)، (potholes)، (sloughs)، (river- Overflow lands) مي‌باشند.

درياچه‌هاي كم­عمق(shallow lakes) و آبگيرها(ponds) كه معمولاً مملو از گياهان مي‌باشند سيماي واضحي از تالاب‌ها بوده و در تعريف گنجانده شده‌اند ولي این تعریف آب‌هاي دايمي رودخانه‌ها، مخازن‌ سدها و درياچه‌هاي عميق را در بر نمي‌گيرد. همچنين مناطقي كه بسيار موقتي از آب پوشانده شده­اند و اثر بسيار كم و يا بدون اثر بر توسعه گياهان در رابطه با رطوبت خاك هستند جزو تالاب‌ها محسوب نشده‌اند.»

بخشنامه شماره 39 اولاً تالاب‌ها را مناطقي مي‌داند كه از نظر زيستگاههاي پرندگان آبي(waterfowl habitats) بسيار مهم مي‌باشند و ثانياً 20 نوع تالابي را كه در آن زمان براي طبقه‌بندي تالاب‌ها بكار رفته در بر مي‌گيرد. بنابراين، تعريف فوق تنها بخشي از نيازهاي دانشمندان و مديران را تأمين مي‌نمايد.

- تعريف سازمان شيلات و حيات وحش آمريكا در سال 1979

پس از چند سال استفاده از تعريف بخشنامه 39 و بازنگري‌هاي لازم در آن، سازمان شيلات و حيات وحش آمريكا در سال 1979 در گزارش مربوط به طبقه‌بندي تالاب‌ها و زيستگاه‌هاي آب‌هاي عميق در آمريكا، تعريف زير را براي تالاب ارائه نمود:

«تالاب‌ها اراضي بينابيني (lands transitional) بين سيستم‌هاي خشكي و آبي بوده كه در آنها سفره آب معمولاً روي سطح زمين و يا نزديك به آن بوده و يا اراضي پوشيده از آب كم عمقي مي‌باشند. تالاب‌ها مي‌بايست يك يا چند مشخصه از مشخصه‌هاي سه گانه زير را دارا باشند:

- ، زمين بايد شرايط زيست را حداقل بطور فصلي براي گياهان عمدتاً آب‌دوست(hydrophytes)، فراهم نمايد.

- كف تالاب بطور عمده از خاك‌هاي غرقابي و بدون زهكشي پوشيده شده باشد.

- كف تالاب پوشيده از آب كم عمق در پاره‌اي مواقع در فصل رويش گياهي در هر سال مي‌باشد.

تعريف ارائه شده اگر چه طيف وسيعي از نيازهاي دانشمندان را تأمين مي‌كند ولي از نظر مديريتي و حقوقي، داراي مشكلاتي مي‌باشد.

- تعريف كانادايي‌ها از تالاب:

در كانادا مناطق وسيعي از تورب‌زارها و مناطق ماندابي وجود دارد و نياز اساسي به تعريف تالاب وجود داشته است. Zoltai در 1979 با همكاري كارشناسان مختلف، تالاب را به صورت زير تعريف نمود:

«تالاب‌ها اراضي هستند كه‌ بطور عمده‌اي داراي خاك‌هاي مرطوب و سطح سفره آب در نزديكي و يا بالاتر از سطح زمين بوده و يا زمين به مدت كافي مرطوب بوده تا شرايط لازم براي بوجود آمدن وضعيت آبي (aquatic) كه شامل خاك‌هاي هيدريك، پوشش­گياهي هيدروفيت و انواع مختلف فعاليت‌هاي بيولوژيكي مي‌باشد را فراهم نمايد.»

- تعريف كنوانسيون رامسر:

اتحاديه بين‌المللي حفاظت از طبيعت و منابع طبيعي (IUCN) در كنوانسيون بين‌المللي تالاب‌ها كه به كنوانسيون رامسر معروف است و اولين اجلاس آن در سال 1971 در رامسر تشكيل شد تعريف زير را براي تالاب ارائه نموده است:

  تالاب به مناطق مردابي، آب مانده اراضي سياه خيس باتلاقي، بركه ها، كه مصنوعي يا طبيعي، بطور دائم يا موقت داراي آب ساكن يا جاري، با مزه آب شيرين، شور و لب شور بوده و هم چنين مناطق ساحلي درياها كه هنگام جذر، ارتفاع آب بيشتر از 6 متر نباشد، تالاب گفته مي شود.

تالاب ها بهترين و مهم ترين مخازن ژن گياهي و جانوري روي زمين مي باشند كه تعاريف مختلفي براي آنها بكار رفته است. دوگان (1994) عقيده دارد كه امروزه نزديك به 50 تعريف از تالاب وجود دارد كه اين تعاريف را به دو دسته تعاريف گسترده و باز و تعاريف محدود و بسته مي توان گروهبندي كرد. تعريفي كه در سال 1349 در كنوانسيون رامسر مورد قبول قرار گرفت و كاربرد آن بخاطر مؤثر بودن تعريف، مورد قبول همه كشورها و سازمانهاي مرتبط با تالابها است و در زمره تعاريف باز قرار دارد و به اين صورت تعريف شده است :

 " Wetlands are area of marsh , fen, peatland or water , whether natural or artificial , permanent or temporary , with water that is static or flowing , fresh , brackish or salt , including areas of marine water the depth of which at low tide does not exceed six meters. “

 

" مناطق مردابی، آبگيرها، توربزارها، آبهايي كه به صورت طبيعی، مصنوعی، دائم يا موقت با آب ساکن يا جاری، شيرين، لب شور يا شور، همچنين آن دسته از آبهای دريايی که عمق آب از 6 متر تجاوز نکند را تالاب  می گويند. "

اين تعريف كفه‌هاي صخره‌اي، بسترهاي علفي دريايي در مناطق ساحلي، كفه‌هاي گلي، مانگروها، مصب‌ها، رودخانه‌ها، آب‌هاي شيرين، باتلاق‌هاي جنگلي و مشجر، درياچه‌ها، مرداب‌ها و درياچه‌هاي شور را در برمي‌گيرد.

مفاهيم زير در سومين همايش كشورهاي عضو كنوانسيون رامسر در رژيناي كانادا در سال 1987 از تعريف فوق استخراج و مورد پذيرش قرار گرفته است:

- استفاده خردمندانه از تالاب‌ها عبارت ا‌ست از بهره‌برداري پايدار از آنها براي نوع بشر به شيوه‌اي كه خصوصيات طبيعي اكوسيستم براي هميشه حفظ و تضمين گردد.

- بهره‌برداري پايدار از تالاب‌ها عبارت‌ است از استفاده‌ انسان به گونه‌اي كه حداكثر فوايد مستمر براي نسل حاضر بدون كاهش پتانسيل منابع براي برآورد نيازهاي مادي و معنوي نسل آتي تأمين گردد.

- خصوصيات طبيعي اكوسيستم عبارت است از خصوصيات فيزيكي، شيميايي و بيولوژيكي اجزاء تشكيل‌دهنده اكوسيستم نظير خاك، آب، گياهان، جانوران، عناصر غذايي و روابط متقابل بين آن‌ها.

كاربري تالاب‌ها و اراضي پيرامون آنها بسيار متفاوت است تفرج و توريسم در 41 درصد، صيد و شكار در 40 درصد از مناطق ثبت شده رامسر از جمله رایج­ترین كاربري‌ها هستند. در اراضي پيراموني، تالاب‌ها عمدتاً براي كشاورزي مورد استفاده قرار مي‌گيرد و در 56 درصد از سايت‌ها كشاورزي يك فعاليت عمده محسوب مي‌شود.

در كشورهاي جنوب بيشتر كاربري‌ها بر حفاظت تفوق دارند، درحاليكه در كشورهاي شمال حفاظت نسبت به بقيه كاربري‌ها برتري نشان مي‌دهد و در هر يك از كشورها نوعي از كاربري‌ها غالب است.

در سايت‌هاي رامسر در آفريقا، استفاده از فرآورده‌هاي طبيعي از جمله پنج كاربري مهم، در اروپاي شرقي جنگل‌داري و در امريكاي لاتين اسكان به عنوان عمده‌ترين كاربري‌ها گزارش شده‌اند.

پيامدهاي كاربريها بسيار متفاوت بوده ولي اغلب منجر به تغيير ويژگي‌هاي اكولوژيكي تالاب‌ها مي‌گردند. پيامدهاي كشاورزي و آلودگي از مهم‌ترين و ملموس‌ترين عوامل تغيير دهنده تالاب‌ها محسوب مي‌شوند.

http://iranwetland.blogfa.com/cat-1.aspx



نظرات شما عزیزان:

mangol
ساعت16:07---25 شهريور 1391
elahi man ghorbunet

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نویسنده: mannane ׀ تاریخ: پنج شنبه 23 شهريور 1391برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

CopyRight| 2009 , mannane.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By:
NazTarin.Com